کی میتونه تصورشا بکنه خوشمزه ترین چای دنیا در این قوطی حلبی بی ریخت ِ سیاه دم بکشه.

عشق ِ زیبایی و خوشبختی هم همینگونه است شاید شما اون موقع عاشق ترید و خوشبخت تر که دسته گلی پلاسیده را از کودک گل فروش سر چهار راه میخرید و هدیه می دهید.

کی میدونه؟

و شاید گل فروش کوچولوی ما خوشبخت تر است که لبخند را از لبهای شما می چیند.

و شاید مادرش که با پول فروش گلهای کودکش حالا داروهایش را با لیوانی آب می خورد.

و شاید خدایی که ما را آفرید

من را آفرید

تو راآفرید

کودک گل فروش را آفرید

مادر بیمار را آفرید

و دستهای بخشنده را آفرید.

کی میدونه؟