چایی شامورتی.

کی میتونه تصورشا بکنه خوشمزه ترین چای دنیا در این قوطی حلبی بی ریخت ِ سیاه دم بکشه.
عشق ِ زیبایی و خوشبختی هم همینگونه است شاید شما اون موقع عاشق ترید و خوشبخت تر که دسته گلی پلاسیده را از کودک گل فروش سر چهار راه میخرید و هدیه می دهید.
کی میدونه؟
و شاید گل فروش کوچولوی ما خوشبخت تر است که لبخند را از لبهای شما می چیند.
و شاید مادرش که با پول فروش گلهای کودکش حالا داروهایش را با لیوانی آب می خورد.
و شاید خدایی که ما را آفرید
من را آفرید
تو راآفرید
کودک گل فروش را آفرید
مادر بیمار را آفرید
و دستهای بخشنده را آفرید.
کی میدونه؟
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۱ ساعت توسط علی رحیمی
|